آریناآرینا، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 20 روز سن داره

آرینا مو فرفری

چقدر دنیای کودکی ساده ست....

  دخترکم امروز یکی از لباساتو گرفتی جلوی چشمات و پشت سر هم می گفتی نه ... مامانی اول متوجه کار شما نشد ولی وقتی دوباره این کارو تکرار کردی متوجه شد که داری با مامانی  قایم باشک ، بازی می کنی . مامانی هم که دیگه می دونست موضوع چیه مرتب سوال می کرد آرینا کجاست ؟ و شما لباستو می گرفتی جلوی چشمات و می گفتی نه ... نه.... عزیزکم فکر می کردی چون لباستو می گیری جلوی چشمات و خودتو نمی بینی ، پس مامانی هم شما رو نمی بینه..... و چقدر کودکانه به سوالم جواب می دادی نه .... عزیزکم چقدر ساده در دنیای کودکی غرق بازی شدیم. ...
4 تير 1391

یک نه اما یه عالمه معنی !!!!!!!!

  آرینای من می خوام امروز از نه گفتنا و معنی انواع نه گفتنا رو برات بگم که    بدونی موقعی که کوچولو بودی یه نه می گفتی با یه عالمه معنی ...   نه اول که به معنی همون نه هست. نه دوم به معنی تمام شدن وقتی سریالی تمام می شه  می گی نه ..... نه سوم به معنی پیدا نکردن وقتی وسیله ائی رو پیدا نمی کنی می گی  نه....... حالا برم سراغ نه های ترکیبی ... بیا نه : نمی یام لالا نه : نمی خوام بخوابم.....   بابا نه : بابا خونه نیست بیا تو نه : نیا تو اتاق.... نه نه نه :وقتی نمی تونی شلوار تو بپوشی و عصبانی می شی . نه نه نه : ...
4 تير 1391

ماجراهای آرینا و آیسانا و مامانی _کلاغ پرررررررر....

    مامانی و آرینا و آیسانا مشغول بازی کلاغ پر هستن... مامانی : کلاغ ........ آرینا : با هیجان و صدای بلند میگه پرررررررررررر... آیسانا : با هیجان و صدای بلند میگه پپپپپپپپنج... مامانی : خاله پنج نه ... آیسانا : چهاررررر.... مامانی : نه عزیزم پرررر... آیسانا : پرررررر.... بازی جدید ما  کلاغ پر با آموزش اعداد!!! ...
4 تير 1391

آب خوردن آرینا هم داستانی داره.....

                        آرینای گلم داشتی آب می خوردی که آب پرید توی گلوت (هر وقت اینطوری می شی مامانی با دست  چند ضربه می زنه پشت کمرت )                                           اما امروز که اینطوری شدی تا اومدم بهت برسم صحنه جالبی دیدم همین طور که سرفه می کردی در کمال ارامش...
4 تير 1391

بدون عنوان

            نفس مامانی داخل اتاق دستتو به دست گیره در گرفتی و  بین در و دیوار ایستادی   با صدای بلند میگی : بابااااااااا بیا...                                         بلافاصله میگی : بابااااااا نه بیا....(بابا نیا ) بلافاصله میگی : باباااااا ،،،،بیام نه ....(بابا من نمی یام )           &nb...
4 تير 1391

وقتی علاقه ها بین دو دوست زیاد می شود....

                          عزیز مامانی نزدیکای ظهر که از خواب بیدار شدی تا مامانی رفت آشپزخونه  برات صبحانه آماده کنه شما یدفعه غیبت زد. بعد چند دقیقه اومدی پیش مامانی و در حالی که کلاه سرت کردی و سویشرت هم پوشیدی (تو این گرما) و چند تا از عروسکاتم بغل کردی به مامانی میگی ، آرینا ....آرینا ....آرینا                              ...
4 تير 1391

ماجرای سه چرخه و مدل جدید تاب تاااااابی....

             گل دخترم آرینا چند روز پیش سبد سه چرخه ت شکست و وقتی بابائی می خواست درستش کنه سه چرخه رو به حالت کج گذاشت روی زمین همین طور که بابائی مشغول بود شما هم کمک بابائی می کردی البته کمک که نه بیشتر شیطونی....       بابائی سبد سه چرخه رو درست کرد ولی ماجرا همین جا تمام نشد....     بعد از اینکه دیدی بابائی چطوری سه چرخه رو گذاشت روی زمین شما هم پیشه خودت گفتی  چرا تا حالا به ذهن خودم نرسیده بود؟؟؟؟ از اون روز به بعد سه چرخه رو به حالت خوابیده می ذاشتی رو...
4 تير 1391

مادرانه....

نازنینم تمام خوبی ها را برایت آرزو می کنم نه خوشی ها را؛ زیرا خوشی آن است که تو می خواهی؛ و خوبی آن است که خدا برای تو می خواهد ...    ...
4 تير 1391