آرینا یه عروسک داره که عمه لیلا بهش داده ،بیشتر اوقات عروسکشو می چسبونه به شیشه در تراس خونه وکنارش می شینه و کلی باهاش حرف می زنه ،نسبت به عروسکش خیلی تعصب داره.یه روز آیسانا دوست آرینا اومد خونه ی ما.آیسانا با تمام اسباب بازی های آرینا بازی می کرد وتا آرینا می خواست باهاشون بازی کنه می گفت مال من.تااینکه آرینا از همه جا ناامید،رفت سراغ عروسکش که چسبیده بود به شیشه وباهاش بازی می کردویه نگاه به آیسانا می نداخت یعنی مواظب خودت باش دیگه به این نمی تونی دست بزنی .چشمتون روز بد نبینه تا آیسانا رفت طرف آرینا ،دعوا بین دو دوست بالا گرفت وآرینا دیگه کوتاه نمی یومد.آتیش پاره ی مامان ...