آرینا و عکس بابائی
قند عسلم
امروز وقتی متوجه شدم صدای شما نمی یاد ، گفتم دوباره این دختر داره یه دسته گلی
به آب می ده.
وقتی رسیدم بالای سرت دیدم کیف بابائی رو برداشتی و کارت شناسائی
بابا که عکسش روی کارت هست رو نگاه می کنی و می بوسی...
مامانی : آرینا گلی این عکس کیه؟؟؟
آرینا : بابا جان...
مامانی :بابا جان
چقدر این پدر و دختر برای هم کلاس می ذارن.آرینای عزیزم هیچ وقت این صحنه ی
امروز رو از یاد نمی برم و تصویرش برای همیشه در ذهنم حک شد.
دوستون دارم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی