دل نگرانی های مادرانه
آرینای عزیزم
از همون لحظه تولد وقتی چهره معصوم و نگاه پر معنات در وجودم حس زیبای مادر بودن را
شکوفا کرد دل نگرانی هام برای شما لحظه به لحظه بیشتر و بیشتر می شه
شاید دلیلش اینه که لحظه به لحظه بیشتر و بیشتر عاشقت می شم
دل نگرانی هائی که مدام با من هستن ، حتی در خواب شبانه.
شب بود و شما توی اتاق خواب بودی و من برای خرید از خونه می رم بیرون و شما رو
تو خونه تنها می ذارم کاری که تا این لحظه انجام ندادم
(هیچ وقت تنهات نمی ذارم حتی برای یک ثانیه)
چند دقیقه بعد به خودم میگم اگه آرینا از خواب بیدار بشه چی؟؟؟
آرینام وقتی از خواب بیدار بشه و اتاق تاریک باشه می ترسه .
آرینا از تاریکی می ترسه...
آرینا از تاریکی می ترسه...
شاید این جمله رو ده بار توی خواب تکرار کردم و از دل نگرانی زیاد
از خواب پریدم و وقتی دیدم چقدر آروم و معصوم کنارم خوابیدی
یک نفس راحت کشیدم و دست کوچولوتو بوسیدم
و تا چند دقیقه فقط به خوابی که دیدم فکر می کردم.
عزیز دلم تا زمانی که زنده باشم دل نگرانی هام تمومی نداره آخه مامانی عاشقته.