خاطرات آرینا و جوجو طلا....
شیرین زبون مامانی
با آیسانا (دختر همسایه) مشغول نگاه کردن به طوطو بودین که...
مامانی : آرینا گلی طوطو رو بدم آیسانا ببره خونشون...
آرینا بدون معطلی میگه : طوطو منههه ....
اومدن جوجو طلا به خونه ما هم داستانی شده ها.....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی